و نگرانــــــــــــت میشــه ...!
چـــون یــک روز بیــدار میشـــی و میبینــی ...
مـــــــــاه رو از دســــت دادی ...
وقتــی که داشــتی ســـــــتاره ها رو میشـــمردی ......!
یادته یه روزمیگفتی
هروقت خواستی گریه کنی
بروزیربارون که نکنه نامردی اشکاتو ببینه وبهت بخنده
گفتم اگربارون نبودچی؟؟؟؟؟
گفتی:اگه چشمای قشنگ توبباره اسمونم گریش میگیره
گفتم:یه خواهش دارم
وقتی اسمون چشمام خواست بباره تنهام نزار
گفتی:چشم نفسم
حالا امروز من دارم گریه میکنم
اما اسمون نمیباره
توهم اون دور دورا ایستادی وداری بهم میخندی
●♥ﺣﺲ ﻋﺠﯿﺒﯿﻪ ♥●••
••●♥ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﻔﻬﻤﯽ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﯼ…♥●••
••●♥ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﻋﻮﺽ ﺷﺪﻩ…♥●••
••●♥ﺣﺘﯽ ﺧﻮﺩﺕ ♥●••
••●♥ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﻔﻬﻤﯽ ﺑﻬﺶ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ ﺷﺪﯼ♥●••
••●♥ﻭ ﺩﻟﺖ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺩ ﺍﺯﯾﻦ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽ ﺩﻝ ﺑﮑﻨﯽ♥●••
••●♥ﺣﺲ ﻋﺠﯿﺒﯿﻪ♥●••
••●♥ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﺨﺎﻃﺮﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﺍﺯﺵ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﮕﯿﺮﯼ…♥●••
••●♥ﻭ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﯿﮑﺘﺮﯾﻦ ﮐﺎﺭﻫﺎﺵ ﺑﺎﺧﺒﺮ ﺑﺎﺷﯽ♥●••
••●♥ﺍﻧﻘﺪ ﺭﻭﺵ ﺣﺴﺎﺱ ﻣﯿﺸﯽﻭ ﺑﻪ ﺗﮏ ﺗﮏ ﮐﻠﻤﻪ ﻫﺎﺵ ﺩﻗﯿﻖ ﻓﮑﺮﻣﯿﮑﻨﯽ♥●••
••●♥ﻭ ﺑﺎﺯﺧﻮﺍﺳﺘﺶ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﮐﻪ ﻫﻢ ﺧﻮﺩﺕ ﺍﺫﯾﺖ ﻣﯿﺸﯽ ﻫﻢ ﺧﻮﺩﺵ♥●••
••●♥ﺣﺲ ﻋﺠﯿﺒﯿﻪ♥●••
••●♥ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﺩﻭ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺩﯾﺮ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻧﺶﺗﻮ ﺩﻟﺖ ﺁﺷﻮﺏ ﻭ ﻧﮕﺮﻭﻧﯽ ﻣﻮﺝ ﻣﯿﺰﻧﻪ،♥●••
••●♥ ﮐﺴﯽ ﻏﯿﺮﻃﺒﯿﻌﯽ ﺑﻬﺶ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻪ . . ♥●••
••●♥ ﻏﯿﺮﺗﯽ ﻣﯿﺸﯽ ﻭ ﺁﺗﯿﺶ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ♥●••
••●♥ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﯿﻨﯿﺶ…♥●••
••●♥ﺩﻟﺖ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﮐﻪﺯﻣﺎﻥ ﺭﻭ ﻫﻤﻮﻧﺠﺎ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﮐﻨه♥●••
••●♥ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺠﺒﻮﺭﯼ ﺍﺯﺵ ﺧﺪﺍﻓﻈﯽ ﮐﻨﯽﺧﯿﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﺩﻟﺖ ﺑﺮﺍﺵ ﺗﻨﮓ ﻣﯿﺸﻪ . .♥●••
••●♥ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺳﺎﻟﻬﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺪﯾﺪﯾﺶ♥●••
••●♥ﺣﺲ ﻋﺠﯿﺒﯿﻪ♥●••
••●♥ﻭﻗﺘﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺗﻤﻮﻡ ﻭﺟﻮﺩﺵ ﺣﺮﯾﺼﯽﻭ ﺗﻤﻮﻣﺶ ﻭ ﻣﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ♥●••
••●♥ﺧﯿﻠﯽ ﻋﺠﯿﺒﻪ ♥●••
••●♥ﻭﻗﺘﯽ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﺣﺲ ﻭﺑﺎ ﺗﻤﻮﻡ ﺩﻧﯿﺎ ﻋﻮﺽ کنی…♥●••
ما از اون دختـــــــــراش نیستیم که ساپورتـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
بپوشیم حاجی…
از اونـــــاش نیستیم که کفش پاشنه بلـــند
پامون کنیم…
از اوناش نیـــستیم که ۸۰ قلــــم
آرایـــــشکنیــــم…
از اونـــاش نیسیم که هرشبـــــ یه جا ول باشیمـ ـ ـ ـ
مانتومون ساده و مشکیــه..
شلوارمون لش و خاکیـــه…
پامون کفش ورزشیــــه…
بیرون میــــریم سرمون پایینه…!
حالا رفیـــ♥ــــق حال نمیکنـــی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ﺍﺻـــﻼ ﭘﺴــــﺮﻩ ﻭ ﻣــــﺮﺩﻭﻧﮕــﯽ ﮐــــﺮﺩﻧﺎﺵ !
ﻋﻄﺮ ﺗﻠﺦ ﻭ ﺳﺮﺩ ﺯﺩﻧﺎﺵ !
ﺩﺍﺩ ﺯﺩﻧــــﺎﺵ !
اخــــم کـــردناش !
ﻧــــﺎﺯ ﮐﺸــــﯿﺪﻧﺎﺵ !
ﻣﻐــــﺮﻭﺭ ﺑﻮﺩﻧــــﺎﺵ !
ﯾﻪ ﺟــــﻮﺭ ﺧــــﺎﺹ ﻣﻬﺮﺑــــﻮﻥ ﺷــــﺪﻧﺎﺵ !
ﺍﺻـــﻼ ﭘﺴـــﺮﻩ ﻭ ﺗـــﻪ ﺭﯾـــﺸﺶ !
ﭘﺴــــﺮﻩ ﻭ ﺗﺨـــﺲ ﺑﺎﺯﯾــــﺎﺵ
ﺩﺧـــﺘﺮﻩ ﻭ ﻟـــﻮﺱ ﺑﻮﺩﻧــــﺎﺵ !
ﻏــــﺮ ﺯﺩﻧﺎﺵ !
ﺩﺭﺧﻮﺍﺳــــﺘﺎﯼ ﻋﺠﯿـــﺐ ﮐــــﺮﺩﻧﺎﺵ !
ﻋﺸـــﻖ ﮐﺎﮐــــﺎﺋﻮ ﻭ ﭘﺎﺳﺘﯿــــﻞ ﺑﻮﺩﻧـــﺎﺵ !
ﮔــــﺎﺯ ﮔﺮﻓﺘــــﻨﺎﺵ !
ﺟﯿـــﻎ ﺯﺩﻧـــﺎﺵ ! ﺧﻨـــﺪﻩ ﻫــــﺎﺵ !
ﺩﺧﺘـــﺮﻩ ﻭ ﺧـــﻞ ﺑﺎﺯﯾـــﺎﺵ !
ﺩﺧـــﺘﺮﻩ ﻭ ﺟـــﺪﯼ ﺷـــﺪﻧﺎﺵ !
ﺣﺴـــﻮﺩﯼ ﻛﺮﺩﻧــﺎﺵ !
عـشق بازی فقط تـوی رخـتخواب نــیست
عشـق بازی میتـونه دقـیقن اون لحظه ایی بـاشه که
یـه زن با دقـت آستـین ِ مرد رو تا مـیزنه که تا بالـای آرنــج بـیاد …..
و یـا وقتی مـرد مـوهای زن مـورد علاقشو با دستاش میفرسته پشت گوشش …
و فـقط و فـقط یه نـگاه مـعامله مـیشه ….
که به هـمون نـگاه مـیشه جـون سـپرد تـا آخـر ِ عــمر…
آدمای ساده.......
ساده هم عاشق می شن........
ساده صبوری می کنن........
ساده عشق می ورزند........
ساده می مانند...........
اما سخت دل می کنند........
آنوقت که دل می کنند ............
جان می دهند ...............
سخت می شکنند...........
سخت فراموش می کنند...........
آی آدم های ساده..............
عزیزم با قلبی سرشار از شادی و شور خوشبوترین و لطیف ترین گلهای هستی را همراه با خوش آهنگترین ترانه گیتی با تو بودن برایم بهترین لحظات زندگی است ومن وجود پر مهر و سرشار از عشق تو را در کاشانه قلبم به وضوح میبینم ومی دانم با تو میشود به خدا رسید دوستت دارم مهربونم
چشم من او را دید...
دل من از دل او عشق را چید...
کام من تنها به کام او شیرین میشود
قلب من از شدت عشق در قلب او می تپید...
در انتظار چشمهایت چشمهایم خیسند...
پلک های چشم دلم چشم های چهره ام را بسته اند...
آری من با چشم دلم در انتظارت مانده ام
و هرچه بیشتر انتظار میکشم ... دلم بیشتر بغض میکند
و من مانند هر شب و روز مجبور میشوم و بغضم را میخورم
و با هر بغضی که در دلم نگاه میدارم... دلم تنگ تر میشود
اما هر روز با یادت امید تازه ای به انتظار میگیرم
و با خودم میگویم... آری روز آمدنت نزدیک است...
خیلی سخته کسی رو از ته دلت دوست داشته باشی
اما هرچی با خودت کلنجار میری نتونی بهش اینو ثابت کنی...
و اونم فکر کنه همش یه بازیه....
هی واقعا راست هست
اشکی که بی دلیل بیاید
اشک دلتنگی نیست...
اشک بی کسیست...
دختر است دیگر...
گاهی دلش می خواد بهانه های الکی بگیرد
به هوای آغوش تو شانه های تو...
... که بعد، تــو آرام خیلی آرام در گوشش زمزمه کنی:
ببین من عاشقتــــم
صدای گام های تو ضربان زندگی مــن است!!
با مــن راه بیا ، هنوز تشنه ی زنــده بودنم.....
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻧﻮﺷﺘﻢ …
ﺍﺯ ﺗﻮ ﮔﻔﺘﻢ …
ﺍﺯ ﺗﻮ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺳﺖ
ﺍﯾﻦ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ
ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺳﻢ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻢ
ﻓﻘﻂ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻢ ﺑﮕﻮﯾﻢ
“ﺑﯽ ﺗﻮ ﺑﯽ ﻧﻔﺴﻢ”
مهدی بخدا میخوامت
یعنـــے می شود روزے برسَـــد. . /
کـــــه بیایــے. . .
مــَرا در آغــــوش بگیری♡
بخواهم گله کُــــنَم ....
بگویے هیــــــســ . . /
همه کابـــوس ها تمـــــــام شد ...
در گوشـــــــم بگویـے:
بَــراے همیشه مالـــــه مَــن شُـدے..
سلامتی روزی که ب مامانم بگن غم اخرت باشه جوون خوبی بود
سلامتی روزی که واسم مطلب بزارین ولی نباشم نظربدم
سلامتی روزی که صدام کنی نتونم جواب بدم
سلامتی روزی که اسمت بیفته روگوشیم اس بدی خونده نشه
سلامتی روزی که دلت واسه همین لوس بازیامم تنگ بشه
واسه اخمام واسه شیطنتام
واسه مظلوم شدنام بعددعوا
واسه روزایی که میگفتی داری خرم میکنی ای دختربد
واسه خندهامون,واسه روزایی که باقدرت جلوی همه وایسادیم
جلوی همونایی که هیچوقت نخواستن باهم باشیم
واسه وقتایی که بهم میگفتی پسته خانوم
ولی دیگه نیستم
سلامتی اینکه وقتی میای خاک شده باشم
غمگینی ادمهایی که دوستشان دارم
غمگینم میکند
گاهی دلم میخواهدباانگشتم
گوشه لبشان رابالا ببرم
تاشایدخنده شان بیاید
اینکه کاری ازدستم برنمی ایداینکه زورم ب دنیانمی رسد
تلخ است
خداوندا پناهم باش،تو اوج بی قراریها قرارم باش،
تو سختیهای بی پایان کنارم باش،تو لحظه های تنهایی به یادم باش،
اگر یک دم به حال خود رها گشتم،اگر دیدی خطا کردم واز کویت جدا گشتم
.دودستم را بگیر معبود مرا از بخشش ورحمت زه درگاهت نکن مایوس
ﺩﺍﺭﻡ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﯿﮑﻨﻢ ...
ﺑﺎﻋﺸﻘﻢ ...
ﺑﺎﻭﺭﺗﻮﻥ ﻣﯿﺸﻪ؟
ﮐﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﻋﺎﺷﻘﺎ ﺑﻬﻢ ﻧﻤﯿﺮﺳﻦ
ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺭﺍﺿﯽ ﺷﺪ ...
ﺩﯾﺸﺐ ﺗﻮ ﺩﻟﻢ ﻗﻮﻝ ﻭﻗﺮﺍﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﯿﻢ .
ﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﯾﻪ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎ ﺗﮏ ﺑﺎﺷﻪ ...
ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﺶ ﺳﻔﯿﺪ ﺑﭙﻮﺷﻢ
ﺍﻭﻥ ﺗﻮ ﻟﺒﺎﺱ عروسی ﻣﻦ ﺗﻮﮐﻔﻦ ....
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻭ ﮔﻞ ﺑﺰﻧﯿﻢ ... ﺍﻭﻥ ﺗﻮﻣﺎﺷﯿﻦ ﻋﺮﻭﺱ،ﻣﻦ
ﺗﻮ امبولانس..
♥️♥️♥️عاشق بودن♥️♥️♥️
✔️✔️✔️ دوست داشتن✔️✔️✔️
℡ فقط به حرف نیست...!℡
✘ جنم میخواد...!✘
دوست داشتن اونه که...
تو شلوغی ..↶
بازم به یاد عشقت باشی..
❥♥️دوست داشتن اونه که...❥♥️
✔️ بخاطر عشقت...✔️
✘از خوشیت و دوستات بگذری تا به عشقت ثابت کنی که فقط کنار اون خوشی..✘
حتی اگر حرفی نبود ؛
شمارهام را بگیر و فقط بخند..
وقتی میخندی ،
زمان میایستد ..
و در زیر پوستام انگار
پرندهایست
که برای رهایی
پرپر میزند
گاهى … دلت”به راه” نیست!! ولى سر به راهى … خودت را میزنى به “آن راه” و میروى… و همه، چه خوش باورانه فکر میکنند.. که تــو.. “روبراهى”….
گفتم:میری؟ گفت:آره گفتم:منم بیام؟ گفت:جایی که من میرم جای 2نفره نه 3نفر گفتم:برمیگردی؟ فقط خندید... اشک توی چشام جمع شد . . . سرمو انداختم پایین دستشو گذاشت زیرچونم و سرمو آورد بالا گفت:میری؟ گفتم:آره گفت:منم بیام؟ گفتم:جایی که من میرم جای 1نفره نه 2نفر گفت:برمیگردی؟ گفتم:جایی که میرم راه برگشتی نداره. . . . من رفتم . . . اونم رفت ولی اون مدت هاست برگشته و با اشک چشماش خاک مزارمو شستشو میده
دلم یه بغــــــــــــــــــــــــــــــــل میخواد... یه بغلی که برم توش و حالا حالاها بمونم و هی نترسم که الان تموم میشه... نترسم که همین دقیقه ها تموم میشه... یه بغل که دستاشو سفت بپیچه دورم... یه بغل نرم که رو دستش ساعت نبسته باشه... اونوقت من بتونم یه هفته،یه ماه،یه سال،یه قرن توش بمونم و هیچکدوممون هق هق... جای تمام گریه هایی که تو دلم موند و من دلم نیومد تنهایی صاحبشون بشم... جای همه وقتهایی که اومدم استارت یه گریه ی اساسی رو بزنم یادم اومد دستهایی رو کم دارم برای پاک کردن اشکام ... دلم...دلمد بغــــــــــــــــــل تــــــــــــــــو رو میخواد اونم برای همیشه....
ندونیم ساعت چنده... یه بغلی که توش تا میتونم گریه کنم...
ﺍﮔـﻪ ﻳـﻪ ﺭﻭﺯ ﻣـُـﺮﺩﻡ ...
ﺩﻳـﺪﻱ ﺗـﺎﺑﻮﺗﻢ ﺭﻭﻱ ﺷـﻮﻧﻪﻫﺎﻱ ﻣـَﺮﺩﻣﻪ!!!
ﻭﻟـﻲ ﻧـﻤﻴﺎﻡ ﭘـﺎﻳﻴـﻦ ﺑﻪ ﺩﻝ ﻧــﮕـﻴﺮﻳﺎ !!!
ﺣــــﻼﻝ ﮐـﻦ!!!
ﻗـﻮﻝ ﻣـﻴﺪﻡ ...
ﺑﻪ ﺧـﺪﺍ ﻗـﻮﻝ ﻣـﻴﺪﻡ ﻫـﻤﻴﻦ ﻳــﻪ ﺑﺎﺭ ﺍﺯﺕ ﺑــﺎﻻﺗﺮﺑﺎﺷـﻢ
ﺑـﻌﺪﺵ ﺩﻳـﮕﻪ ﻫـﻤﻴﺸﻪ ﺧـﺎﮎ ﭘـﺎﺗﻢ ...
ﻫــﻤـﻴﺸﻪ ...