برف روی موهایت
عشق در چشمانم
من و تو
در کوچه باغ خلوت
این همه سکانس رویایی
و من لب هایت را نبوسم ؟؟؟
تو باشی
من
قدم به قدم فدایت می شوم
تو باشی
از لحظه های دلتنگی جلو می زنم
به تمام درهای بسته دهن کجی می کنم
به بن بست ها
به خیابان هایی همه با یک نام ...
دوست دارم تو باشی و من
نشانی ها را گم کنم
راه خانه را هم ندانم
تا همه بفهمند
برای من کم حواس
خانه آن جاست که تو باشی و من
قدم به قدم فدایت شوم ...!
مرد و زن ندارد !
به نقطه ی ما شدن که رسیدی ...
شور انگیز ترین باش برای عاشقانه هایت
میان مردمان شهر فریاد بزن " دوستت دارم "
و اگر کسی چشم غره ای رفت
تنها دعایش کن عاشق شود ، همین ...!
غرورت رو به خاطرِ کسی که دوسِش داری بشکن ؛
ولی ،
نذار کسی که دوسِش داری به خاطرِ غرورت
دلش بشکنه ...
هیـچکس را اجازه نمیدهـــم
سر مزارم گریـه کنـــد
زنده بودنــم گریــه داشــت
انها خندیــــدن
ﭘﺴﺮ ﮐﻪ ﺩﻝ میبنده حسود ﻣﯿﺸﻪ ﻏﯿﺮﺗﯽ ﻣﯿﺸﻪ تـُﻨـﺪ ﻣﯿﺸﻪ خشن ﻣﯿﺸﻪ
ﺑﺪ ﺍﺧﻼﻕ ﻣﯿﺸﻪ ﺑﭽﻪ ﻣﯿﺸﻪ گیر ﻣﯿﺪﻩ چون ﺗﻌﺼﺐ ﺩﺍﺭﻩ ﭼﻮﻥ ﻣـَـﺮﺩﻩ ﺳﺨﺖ ﺗﺮ ﻣﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﺳﻨﮓ
ﺩﻟﺶ ﻣﯿﺸﻪ ﺩﺭﯾﺎ غرورش ﻣﯿﺸﻪ ﺁﺳﻤﻮﻥ نازکتر ﻣﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﮔﻞ ﺣﺴﺶ ﻣﯿﺸﻪ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ
ﻣﯿﺠﻨﮕﻪ ﺗﺎﺑﺪﺳﺖ ﺑﯿﺎﺭﻩ ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺪﺳﺘـﺖ ﺍﻭﺭﺩ ﻣﯿﺸﯽ ﻧﺎﻣﻮﺳﺶ ﺍﺯﺵ ﺛﺮﻭﺗﺸﻮ ﺑﮕﯿﺮ
اﺯﺵ ﻏﺮﻭﺭﺷﻮ ﺑﮕﯿﺮ اﺯﺵ ﻫﻮﺳﺸﻮ ﺑﮕﯿﺮ ﺍﺻﻼ ﻫﻤﻪ ﺩﻧﯿﺎﺷﻮ ﺑﮕﯿﺮ
اﻣﺎ ﻧﺎﻣﻮﺳﺸﻮ ﻧﮕﯿﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﺳﯿﺎﻩ ﻣﯿﺸﯿﻨﻪ ﺑﯽ ﺻﺪﺍ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ
ﺁﺭﻭﻡ ﻫﻖ ﻫﻖ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺧﻮﺩﺵ و ﺧﺪﺍ ﻣﯿﺸﻨﻮﻥ
ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺳﯿﮕﺎﺭﺷﻮ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﺑﮑﺸﻪ
ﭘﯿﺮ ﻣﯿﺸﻪ تو جوونی...
پسرا تو چند مورد خیلی جذاب میشن؛
وقتی عصبی پشت فرمون نشستن
موقع دعوا سر مسائل ناموسی
وقتی سر آبجیشون غیرتی میشن
وقتی مامانشونو میبوسن
وقتی واسه عشقشون خواستگار میاد و دپرس میشن
وقتی بخاطر فوتبال، از کار و زندگی میوفتن
وقتی بهش میگی دپرسم میگه؛ غلط کردی بیا بغلم ببینم
وقتی تو بغلش اشک میریزی با دستاش صورتتو میگیره میگه؛ دیونه تو منو داریا
یه روزی میشه زنگ میزنن بهت ...
داد میزنی میگی : خفه شین ... دروووووغ نگین !!!
میای میبینی شلوغه ... همه مشکی پوشیدن ... دارن گریه میکنن ...
چی شده ؟؟؟
میگن : یه پسر مرده ... دارن غسلش میدن !!!
باورت نشد نه ؟؟؟
زوده برای باور کردن ... همه بلند شدن ... انگاری دارن میارنش ... همه داد میزنن ... باورت نشده ...
میگی : نه !!! این اون پسر نیست !!!
تابوتو دارن میبرن راه میافتی دنبالش ... گیجی ... نمیفهمی چه خبره !!! دارن میزارنم توی قبر ... بازم نمیخوای باور کنی ...
باورت میشه دارن رو اون پسر که میگفتی دنیامی خاااااک میریزن ؟؟؟
داغ میشی ... پاهات یاریت نمیکنن ...
داد میزنی : چیکار میکنین نامردا !!!
دارم اشکاتو میبینم ... نباشم که گریه کنی ... داری دیوونه میشی ...
میگی : از تنهایی میترسه !!!
اما دیگه فایده ای نداره ... شب میشه ... تو اتاق زل زدی به دیوار ... صدا خنده هام ، گریه هام میپیچه تو گوشت ... یاد اون روزی که جداشدیم افتادی ... یاد گریه هام...روزای بعدش ...
چی ؟؟؟ التماس میکنی که برگردم ؟؟؟
نه دیگه الان دیر شده !!!
کـــآش فقط بودی...
کـــآش فقط بودی...
وقتی بغـــض میکردم . . .
ببینــــم چِشــآتو . . .
منـــو نیگــــآ کُن . . .
کــاشـکی امــسال
"تــــــو “
را به من عیــــــــــــدی میدادند !!!
اگه به یــــــه نفر قول دادے باهــــــاش بمونے ...
دیگه حق ندارے چراغ امیــــــد دلشوخــــــاموش کنے ...
رو حرفــــــت باشو عاشـــــقش بــــــاش...
مطمــــــئن باش دنیــــــاشو به پات میــــــــــریزه...
آرام باش ،ما تا همیشه مال همیم ، همیشه عاشق و یار همیم
آرام باش عشق من ، تو تا ابد در قلبمی ، تو همه ی وجودمی
بیا در آغوشم ، جایی که همیشه آرزویش را داشتی ، جایی که برایت سرچشمه آرامش است
آغوشم را باز کرده ام برایت ، تشنه ام برای بوسیدن لبهایت
بگذار لبهایت را بر روی لبانم ، حرفی نمیزنم تا سکوت باشد بین من و تو و قلب مهربانت
خیره به چشمان تو ، پلک نمیزنم تا لحظه ای از دست نرود تصویر نگاه زیبای تو
دستم درون دستهایت ، یک لحظه رها نمیشود تا نرود حتی یک ذره از گرمای دستان لطیف تو
محکم فشرده ام تو را در آغوشم ، آرزو میکنم لحظه مرگم همینجا باشد ، همین آغوش مهربانت
چه گرمایی دارد تنت عشق من ، رها نمیکنم تو را تا همیشه باشی در کنار قلب من
قلب تو میتپد و قلب من با تپشهای قلبت شاد است ، هر تپشش فریاد عشق و پر از نیاز است
آرامم ، میدانم اینک کجا هستم ، همانجایی که همیشه آرزویش را داشتم ،همانجایی که انتظارش را میکشیدم
و هر زمان خوابش را
میدیدم آن خواب برایم یک رویای شیرین بود....
در آغوش عشق ، بی خیال همه چیز ، نه میدانم زمان چگونه میگذرد و نه میدانم در چه حالی ام
تنها میدانم حالم از این بهتر نمیشود ، دنیای من از این عاشقانه تر نمیشود
گرمای هوس نیست این آتش خاموش نشدنی آغوش پاکت
عشق است که اینک من و تو را به این حال و روز انداخته ، عشق است که اینک ما را به عالمی دیگر برده ،
عشق است که من و تو را
نمیتواند از هم جدا کند هیچگاه
خیلی آرامم ، از اینکه در آغوشمی خوشحالم
همیشه لحظات قشنگ تو خاطر ادما می مونه.شاید برای یه
عاشق قشنگترین لحظه لحظه ی اشناییش باشه. ببین با دلم
چه کردی........ببین چقدر قشنگی افریدی که من دیگه یادم
نمیاد چجوری وارد زندگیم شدی.
خیلی چیزهارو از یاد بردم . اینکه کی و چطوری شدی پاره ای
از تنم! یادم نمیاد اولین بار کی بود دلم خواست برات جون بدم.
حتی یادم نمیاد چقدر برات باریدم! چقدر باهات خندیدم........
علتشم چیزی نیست جز اینکه باتوهمه چی لذت بخشه.
جون دادن....باریدن....خندیدن....
فقط این تو خاطرم مونده اینکه از ازاول دوستت داشتم و تا ابد
خواهم داشت....
مَـטּ هـر روز و هـر لحظـﮧ نگرانت مے شوم
ڪـﮧ چـﮧ مے ڪُنے ؟
ڪُجایے ؟
در چـﮧ حالے ؟
پـنـجـره اُتـاقـم را بـاز مے ڪُنم و فـریـاد مے زنـم
تنهـاییـت بـراے مَـטּ
غُصـه هـایـت بـراے مَـטּ
هـمـﮧ بُـغـض ها و اشڪهایـت بـراے مَـטּ
تـღـو فـقـط بـخـنـد
آنقـدر بـلـند تـا مَـטּ هـم بشـنوم
صـداے خـنـده هـایـت را
صـداے هـمـیشـﮧ خـوب بـودنـت را
لمس کن کلماتی را که برایت مینویسم
تا بخوانی و بدانی جایت چقدر خالیست
تا بدانی نبودنت آزارم میدهد!
لمس کن نوشته هایی را که لمس نشدنیست و عریان
که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد !
لمس کن لحظه هایم را
تویی که میدانی چگونه عاشقت هستم !
لمس کن این با تو نبودن ها را ...
لمس کن
از کسی که دلش گرفته نپرسید : چرا ؟ آدم ها وقتی نمی توانند دلیل ناراحتی شان را بگویند دلشان می گیرد
خوب باش
همون اس ام اسای تکراری رو میخونی ! ************** ****** ************** محکم ترین برهان عشق ، اعتماد است …
شب که دلتنگش میشی دوباره میشینی
هیچ زمانی زیاد نیست و هیچ عشق دیگری نمی تواند آن دو را از هم دور کند !
دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست . . .